ختم صلوات نذر ظهور

http://mahdie-fatemeh.persiangig.com/arbain.jpg

طرح ختم صلوات به نيت سلامتي و تعجيل در ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالي و فرجه الشريف لطفا تعداد صلواتهای که میفرستید در قسمت نظرات بنویسید.اجرتون با آقا امام زمان(عج)

اللًّهُـ‗__ـمَ صَّـ__ـلِ عَـ__ـلَى مُحَمَّـ__ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ__ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم

 

متن و ترجمه حدیث شریف کساء

فضیلت و اثر حدیث شریف كساء


به نقل از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )
در بـخـش نهایى حدیث شریف كساء كه راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است كه حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آن‌كه به حق، مرا به پیامبرى مبعوث كرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین كه جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمى‌شود، مگر این‌كه از جانب پروردگار عالم بر آن‌ها رحمت نازل مى‌شود و ملائكه بر آن جمع احاطه نموده و براى آن‌ها طلب مغفرت مى‌كنند و اگر در بین آن‌ها انـدوهـناك و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مى‌شود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».




  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ

حدیث الْکِساء

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآله

از فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دختر رسول خدا صلى اللّه علیه وَآلِهِ

قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَْیّامِ

جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضى از روزها

فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ

و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم : بر تو باد سلام

قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ

فرمود:من در بدنم سستى و ضعفى درک مى کنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف

فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِالْیَمانى

فرمود: اى فاطمه بیاور برایم کساء یمانى را و مرا بدان بپوشان من کساء یمانى را برایش آوردم

فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَةِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ

و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگریستم و در آن حال چهره اش مى درخشید همانند ماه شب چهارده

فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ

پس ساعتى نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد

وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى

و گفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور دیده ام و میوه دلم

فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ

گفت : مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى کنم گویا بوى جدم رسول خدا است

فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ

گفتم : آرى همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت

وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ

و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آیا به من اذن مى دهى که وارد شوم با تو در زیر کساء؟

فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ

فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى صاحب حوض من اذنت دادم

فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ

پس حسن با آن جناب بزیر کساء رفت

فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ

ساعتى نگذشت که فرزندم حسین وارد شد

وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ

و گفت : سلام بر تو اى مادر

فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى

گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم

فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

فرمود:مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى کنم گویا بوى جدم رسولخدا (ص)است

فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ

گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند

فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ

حسین نزدیک کساء رفته گفت :

السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ

سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى کسى که خدا او را برگزید

اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ

آیا به من اذن مى دهى که داخل شوم با شما در زیر کساء

فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ

فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت کننده امتم به تو اذن دادم

فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ

پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد در این هنگام ابوالحسن على بن ابیطالب وارد شد

وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ

و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امیر مؤ منان

فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً

فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى کنم

طَیِّبَةً کَاَنَّها راَّئِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ

گویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است ؟

فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ

گفتم : آرى این او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند پس على نیز بطرف کساء رفت

وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ

و گفت سلام بر تواى رسول خدا آیا اذن مى دهى که من نیز با شما در زیر کساء باشم

قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ

رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام اى برادر من و اى وصى و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم

فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُعَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ

پس على نیز وارد در زیر کساء شد، در این هنگام من نیز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلامبر تو اى پدرجان اى رسول خدا

اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ؟

آیا به من هم اذن مى دهى که با شما در زیر کساء باشم ؟

قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ

فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نیز به زیر کساء رفتم ،

فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ

و چون همگى در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدادو طرف کساء را گرفت

وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ

و با دست راست بسوى آسمان اشاره کرد و فرمود:

اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى وَخ اَّصَّتى وَح اَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى

خدایا اینانند خاندان من و خواص ونزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است

یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ

مى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد

وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ

و در صلحم با هر که با ایشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد

اِنَّهُمْ مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَ

اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهاى خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت

وَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً

و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدى را و پاکیزه شان کن بخوبى

فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَماو اتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّةً

پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهایم براستى که من نیافریدم آسمان بنا شده

وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَةً وَلا فَلَکاً یَدُورُ

و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان

وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِالْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ

و نه دریاى روان و نه کشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى این پنج تن اینان که در زیر کسایند

فَقالَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ

پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟

فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ

خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند:

هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها

آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش

فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْاَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً

جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن مى دهى که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم

فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ

خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم

فَهَبَطَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ

پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا،

الْعَلِىُّ لاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّةِ وَالاِْکْرامِ وَیَقُولُ لَکَ

پروردگار علىّ اعلى سلامت مى رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و مى فرماید:

وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَلا قَمَراً مُنیراً

به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان

وَلا شَمْساً مُضَّیئَةً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا

و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریاى روان و نه کشتى در

فُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ

جریان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نیز اذن داده است که با شما

فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ

در زیر کساء باشم پس آیا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اى امین وحى خدا

اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساَّءِ

آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد

فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ

پس پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى کرده و مى فرماید:

اِنَّما یُریدُ اللَّهُ ِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً

حقیقت این است که خدا مى خواهد پلیدى و ناپاکى را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگى کامل

فَقالَ عَلِىُّ لاَِبى یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ

على علیه السلام به پدرم گفت :اى رسول خدا به من بگو این جلوس و نشستن ما در زیر کساء چه فضیلتى و چه شرافتى نزد خدا دارد؟

فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً

پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن خلق برگزید

ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا

که ذکر نشود این خبر و سرگذشت ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند

اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا

جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت حق و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند

فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَةِ

، على که این فضیلت را شنید فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند مارستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند،

فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً

دوباره پیغمبر فرمود: اى على سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن خلق برگزید

ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ

ذکر نشود این خبر و سرگذشت ما درانجمن ومحفلى از محافل مردم زمین

وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ

که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکى باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند

وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ

و نه غمناکى جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهى باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد،

فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکَعْبَة

على گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند

اسرار حديث كساء

http://ds.khschool.ir/Files/Archive/52720105/14(28).jpg

يكى از رمزهاى بزرگ حديث كساء، معرفى جايگاه والاى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است. در بخشى از حـديـث، زمـانى كه جبرئيل امين از خداوند متعال مى‌پرسد اين پنج نفرى كه اين همه فضائل دارند و آسمان‌ها و زمين و همه‌ى موجودات به بركت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه كسانى هستند؟ خداوند پاسخ مى‌دهد: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»: «آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». اين عبارت نشان دهنده‌ى جايگاه والا و شناخته شده‌ى حضرت زهرا (سلام الله عليها) در آسمان‌ها و در ميان فرشتگان الهى است.


توضيح آن‌كه در كتاب‌هاى علمى آمده است كه براى مـعـرفـى يك چيز يا يك شخص، بايد از چيزها يا اشخاصى استفاده كرد كه براى مخاطب آشناتر باشند. در اين بخش از حديث، با وجود چهار شخصيت بزرگ، يعنى وجود مبارك پيامبر اكرم( صلي الله عليه و آله )، حضرت علــى(عليه السلام)، امـام حـسـن(عليه السلام) و امـام حــســيــن(عليه السلام)، وجـود مبـارك حضـرت زهـرا (سلام الله عليها) محور اصحاب كساء معرفى شده‌اند كه آسمان‌ها و زمين و آن‌چه در آن‌هاست به طفيل وجود مبارك آن‌ها خلق شده است. اين معنا در ديگر احاديث معصومان(عليهم السلام) نيز وجود دارد. در حديثى قدسى، خداوند تبارك و تعالى، خطاب به پيامبر اكرم( صلي الله عليه و آله ) مى‌فرمايد: «لولاك لما خلقت الاْءفلاك و لولا على لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما»:  «اگر براى تو نبود، افلاك را خلق نمى‌كردم و اگر براى على(عليه السلام) نبود، تو را خلق نمى‌كردم و اگر براى فاطمه (سلام الله عليها) نبود، شـما را خلق نمى‌كردم». اين حديث، نشان از نقش مـحورى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در عالم هستى دارد.


در روايتى از اهل سنت، ابوهريره از رسول اكرم( صلي الله عليه و آله وسلم ) نقل مى‌كند: «پس از آن‌كه حضرت آدم(عليه السلام) به عرش توجه كرد، پنج نور در آن ديد و زمانى كه خداوند در مورد اين پنج نور پرسيد، پاسخ شنيد كه اين پنج نور فرزندان تو هستند و به محبت آن‌هاست كه تو را خلق كردم و اگر اين‌ها نبودند بهشت و دوزخ، عرش و كرسى، آسمان و زمين، فرشتگان و جنيان و آدميان را خلق نمى‌كردم. اى آدم! به عزتم سوگند! اگر كسى به اندازه يك دانه‌ى خردل بغض و كينه‌ى آن‌ها را در دل داشته باشد، وارد آتشش مى‌كنم. اى آدم! اينان برگزيده‌هاى مـن هـسـتند، من به واسطه‌ى آن‌ها مردم را نجات مى‌دهم و هلاك مى‌گردانم. اى آدم! اگر حاجتى داشتى به وسيله‌ى آن‌ها به من توسل بجوى».


نـكته ديگر ثواب و پاداشى است كه براى برپايى مجلس حديث كساء در نظر گرفته شده است. در حديث كساء مى‌خوانيم: «ما ذكر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الاْءرض و فيه جمع من شيعتنا و محبينا و فيهم مهموم الا و فرج الله همه، ولا مغموم الا وكشف الله غمّه، ولاطالب حاجة الا وقضى الله حاجته ...». اين ثواب جداى از جنبه‌ى توسل به وجود مطهر حضرت زهرا (سلام الله عليها)، ناظر به ثوابى است كه براى مجالس ذكر اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) قرار داده شده است. در احاديث آمده است كه اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) دوست دارند در مجالسى كه شيعيان بـه ذكـر احـاديـث و مـعـارف اهـل بـيـت(عليهم السلام) مى‌پردازند، حضور يابند و براى كسانى كه امر ولايت آن‌‌ها را زنده نگه مى‌دارند، دعا كنند. ‌


بر اين اساس، بندهايى از اين حديث كه بازگو كننده‌ى آن است كه«رحمت خدا بر اهل اين مجالس نازل مى‌شود»، «تا آن‌كه جمع متفرق نشده‌اند، فرشتگان براى آن‌ها طلب آمرزش مى‌كنند»، «اگر در جمع آن‌ها غم‌زده و اندوهگينى باشد، خداوند غم و اندوه او را برطرف مى‌سازد»، «اگر در آن جمع حاجت مندى باشد، خداوند حاجت او را برآورده مى‌سازد» و ...، با توجه به احاديث ديگر مورد تأييد قرار مى‌گيرد.


حديث كساء در توصيف مجالسى كه در آن جمعى از شيعيان حضور داشته باشند و در آن به ذكر اخبار اهل بيـت(عليهم السلام) بپردازند، آورده است كه: فرشتگان چنين مجلسى را در ميان گرفته و براى آن‌ها طلب مغفرت مى‌كنند. عنايت فرشتگان به مجالس شيعيان و محبـان اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) در روايات ديگر نيز مورد تأكيد قرار گرفته است. براى مثال، عايشه دختر عبدالله بن عاص از رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) نقل مى‌كند: «هر جمعى كه گرد هم آيند و فضايل آل محمد(عليهم السلام) را نقل كنند، فرشتگان از آسمان‌ها فرود مى‌آيند و به جمع آن‌ها مى‌پيوندند و وقتى آن گروه متفرق مى‌شوند و فرشتگان به آسمان‌ها بالا روند، ديگر ملائكه از آن‌ها مى‌پرسند: بوى خوشى از شما استشمام مى‌كنيم كه نظير آن را تا كنون احساس نكرده‌ايم. آن‌ها هم در پاسخ مى‌گويند: ما در مجلسى بوديم كه اخبار آل محمد( صلي الله عليه و آله ) در آن نقل مى‌شد. آن ملائكه مى‌گويند: ما را هم به آن‌جا ببريد تا از باقى مانده‌ى عطر آن مجلس بهره ببريم».

آشنایی با وظایف شیعیان ومنتظران امام زمان (ع) وختم قرآن

 

آشنایی با وظایف شیعیان ومنتظران امام زمان (ع) وختم قرآن

از وظایف ومسئولیت های شیعیان ومنتظران امام زمان در دوران غیبت مداومت نمودن بر دعای توفیق شناخت حضرت حجت (عج)که عبارت است از:

«اُللّهُمَّ عَرَّفْنی نَفْسَک فَاَنَّک اِنْ لَمْ تُعَرَّفْنی نَفْسَک لَم اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اُللّهُمَّ عَرَّفْنی رَسُولَکَ، فَاَنَّک اِنْ لَمْ تُعَرَّفْنی رَسُولَکَ لَم اَعْرِفْحُجَّتَکَ، اُللّهُمَّ عَرَّفْنیحُجَّتَکَ فَاَنَّک اِنْ لَمْ تُعَرَّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَنْ دینی؛»

«بار خدایا تومرا به خود بشناسان که اگر خودت رابه من نشناسانی پیغمبرت را نخواهم شناخت ،با رخدایا تورسولت رابه من بشناسان که اگر رسول خود رابه من نشناسانی،حجت را نخواهم شناخت ،پروردگارا حجت خودت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه خواهم شد.»

وهمچنین مداومت نمودن بر خواندن دعای غریق که عبارت است از:

«یا الَلّهُ یا رَحمانُ یا رَحیمُ یا مُقَلَّبَ القُلُوبُ ثَبَّت قَلبی عَلی دیِنک؛»

ومداومت نمودن بر دعا در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج)مخصوصاً دعایی که مرحوم ابن طاووس نقل نموده است که به صورت زیر است:

« اَللّهُمَّ اَنتَ عَرَّفْتَنی نَفْسَک وَ عَرَّفْتَنی رَسُولَکَ وَ عَرَّفْتَنی مَلائِکتَک وَ عَرَّفْتَنی وُلاَۀ اَمرِک، اَللّهُمَّ لا آخُذُ اِلّا مااَعطَیتَ ولا اَقی اِلّا ما وَقَیتَ اَللّهُمَّ لا تُغَیَّبَنی عَن مَنازِلَ اُولِیائِک ولا تُزِغ قَلبی بَعدِاِذ هَدَیتَنی اَللّهُمَّ اهدِنی لِوِلایَۀِ مَن اِفتَرَضتَ طاعَتَه...؛»

«بار خدایا توخودت وفرستاده ات وپیغمبرت ووالیان امرت رابه من شناساندی.بارخدایا!من نگیرم جز ان چه تو عطا کنی وهیچ نگهدارنده ای جزتوبرایم نیست.بار خدایا مرا ازمنازل دوستانت دور مگردان ودلم پس از آن که هدایت کرده ای منحرف منمای.بار خدایا مرا به ولایت کسی که اطاعتش رابر من واجب ساخته ای ،هدایت کن.»

ودر آخر یکی از وظایف مادردوران غیبت قرائت قرآن واهدای ثواب آن به امام زمان (ع) است این ختم قرآن به نیّت دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت حجّت(عج) و هديه به آن حضرت می باشد و می بایست همراه با تدبّر در آیات الهی انجام شود تا هديه اي مناسب براي حضرتش باشد 

 

 

جزء ها

ختم قرآن کریم نذرظهور

ختم قرآن کریم هدیه امام حسین ع وشهدای کربلا

جزء 1

 زهرا

 سیدقاسم نبوی

جزء 2

 زهرا

 احمد یوسفی

جزء 3

 زهرا

 منتظران ظهور

جزء 4

 زهرا

 حسن کریمی

جزء 5

 زهرا

 سیدمحمدتقی رحیمی

جزء 6

 محب اهل بیت

 پارمیدا

جزء 7

 یک قدم تا بهشت

 بینشانه

جزء 8

 رفیق

 زهرا

جزء 9

 یار

 پسری تنها

جزء 10

 ساناز

 عطرسیب

جزء 11

 خواهری ساناز

 خواهری ساناز

جزء 12

 دیوونه مهدی(عج)

 مهدی

جزء 13

 خواهری ساناز

 خواهری ساناز

جزء 14

 ساناز

 زهرا

جزء 15

 ساناز

 خواهری ساناز

جزء 16

 ساناز

 مرجان

جزء 17

 فریبا

 

جزء 18

 مریم

 

جزء 19

 عصرانتظار

 

جزء 20

 مصباح

 

جزء 21

 فرهادپورمحمد

 اصغرآقا

جزء 22

فرهادپورمحمد

 خادم الزهرا سلام الله علیها

جزء 23

 فرهادپورمحمد

 خادم الزهرا سلام الله علیها

جزء 24

 اصغر

 آزاده

جزء 25

 فرهادپورمحمد

 فرهادپورمحمد

جزء 26

 فرهادپورمحمد

 فرهادپورمحمد

جزء 27

 فرهادپورمحمد

 فرهادپورمحمد

جزء 28

 فرهادپورمحمد

 فرهادپورمحمد

جزء 29

 فرهادپورمحمد

 پریسا

جزء 30

 ...

هوای وصل

 

ملاقات روحی وارتباط واقعی در دعای فرج

یااباصالح المهدی الدرکنی

ملاقات روحی وارتباط واقعی در دعای فرج

انسانی که می خواهد با محبوب دلها وآن وجود مقدسی که احاطه برتمام عالم هستی دارد ونام وذکرش شیرین است یعنی امام زمان (ارواحنافداه)ارتباط برقرار کند باید با ایمان کامل وصداقت ودلی پراز عشق ومحبت به طرف آن حضرت برود.

جریان زیر یک ارتباط روحی است که ناخواسته برایم رخ داده واز خوانندگان محترم می خواهم که به حقیقت این ارتباط فکر کنندنه به گوینده آن؛

در مسجدی که عده ای از جوان های عاشق وبا محبت امام زمان (ارواحنافداه)جمع بودند در تعقیبات نماز با حالت سوزناکی دعای فرج آن حضرت را می خواندند(الهی عظم البلاء)ومن در همان حال به کلمات این دعا وارتباط با امام عصر(ع) فکر می کردم.به دلم افتاد که امروز در مورد همین دعای فرج صحبت کنم وبا همین دعا ارتباطی از روی معرفت ومحبت بین خودم ومستمعین با امام زمان (ع)برقرار کنم.

شرح این دعای شریف را شروع کردم ودر حقیقت خودم را بلندگویی می دیدم که کلمات می آید ومن آنها را پخش می کنم.

الهی عظم البلاء:بزرگترین بلا،بلای فراق وغیبت امام زمان است که انسان از آن سرچشمه ی حقایق ومعارف دور مانده است.

در این موقع عاشق وشیدای حقیقت را مثل طفلی دیدم که تشنگی وعطش بر اوفشار آورده واز ضعف خویش به درگاه خدا گریه وضجه وناله می کند وآنچنان زمین بر اوتنگ شده که به خداشکایت  می کند ومی خواهد از دل تنگی زمین به طرف آسمان پروازکند ولی چه کند که به آسمان هم نمی تواند برود.

او طوری باایمان وجدیت با خدا حرف می زد ومبهوت ذات مقدس پروردگار شده بود که فقط و فقط به حاجتش که فرج وگشایش ونجات از این مهلکه بود تمرکز کرده بود وبه شکلی که هیچ چیز اورا از این ارتباط با محبوبش غافل نمی کرد.

دعا رسیدبه (اللهم صل علی محمدوآل محمد)متوجه شدم چون این فرد عاشق خالصانه از خدای مهربان طلب گشایش کرده،خداهم او را راهنمایی کرد وبه او گفت:ای بنده من که می خواهی به سوی من حرکت کنی ونجات پیدا کنی،اول رحمت  خاص الخاص رابرای بهترین بندگان من یعنی :«محمد وآل محمد»طلب کن،تاهم گناهانت را ببخشم وهم دعایت را مستجاب کنم وتوراهم وارد دیار رحمت خاص خود نمایم ودستت به دامن این بندگان برگزیده من-که راهنمای هدایت وسعادت توهستند-برسدوآنگاه به او «محمد وآل محمد»(ع)رامعرفی نمود وفرمود اینها صاحبان امر توهستند و تو باید با محبت امر آنهارا اطاعت کنی وبه آنها معرفت پیدا کنی.«یامحمدُ یاعلی ،یاعلیُ یامحمد!»

آن عاشق تامتوجه مقام ومنزلت اهل بیت عصمت وطهارت (ع)شد وفهمید که آنها پیش خدا آبرومند هستند،بدون آن که آنها را ببیند شروع کرد خدا را قسم دادن به حق آنها که فرجی برایش حاصل شود.ناگهان پیغمبر اکرم وعلی بن ابیطالب(صلوات الله علیها وآلهما)رادر کنار خودش دید وشناخت .در همان حالی که دو زانو روی زمین نشسته بود ،دست راستش رابه دامن پیامبر اکرم(ص) انداخت ودر حالی که حضرت ایستاده بودند وبا تبسم به اونگاه می کردند عبای آن حضرت را محکم گرفت وبا حالت خضوع وخشوع وامید فراوان به وجه الله الاکبر نگاهی کرد وآرام وبا دلی شکسته گفت :«یا محمد!»آنگاه چون حضرت علی (ع)نیز در کنار آن حضرت بودند ،دست چپش راهم به دامن امام علی(ع)گرفت ورویش رابه طرف آن حضرت چرخاند وملتمسانه گفت:«یاعلی!»همان طوری که رویش به طرف علی بن ابیطالب بود برای بار دوم گفت«یاعلی!و»دوباره چهره اش رابه طرف پیامبر اکرم چرخاندوگفت «یامحمد!»«اِکفیانی فَانکّما کافیان»شمامرا یاری کنید که دوای درد من نزد شماست.

درست مثل غریقی که طلب یاری کند متوسل به آن دو بزرگوار شده بود که امام زمان وفریادرس درماندگان هم ظاهر شدند؛دراینجاپیامبراکرم(ص)بادست مبارکشان اورا به سوی امام زمانش راهنمایی نموده،به اوفرمودند:فرج وگشایش ونجات تودر دست امام زمان توکه آخرین جانشین من می باشد است.اوهم تا چشمش به جمال ملکوتی امام زمان افتاد خودش را روی پای آن حضرت انداخت وشروع کرد به گریه وناله وبا مولایش درده دل گفتن،همان طور که دست به دامن آن حضرت شده بود ،اشک می ریخت ومی گفت:«یا مولانایا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث !ادرکنی ادرکنی ادرکنی!الساعة الساعة الساعة!العجل العجل العجل!»آقا جان توبه فریادم برس،به فریادم برس ،به فریادم برس،ای مولای من!ای امام با محبت من،ای صاحب من!از شر شیطان وهوای نفس وتمام بدبختی هاوازهمه بدتر از دوری وفراق توواز نداشتن ارتباط باتو،به شماپناه می برم ودرآخر به خدا گفت :یاارحم الراحمین،ای مهربان ترین مهربانان!به حق محمد وآل طاهرین او ،خودت امر فرج ما ومولای مارا امضاء کن!

خوشابه حال او که دستش به دامن محبوبش رسید و سعادت دنیا وآخرتش را خرید ،ای کاش ماهم با امام زمانمان ارتباط روحی برقرار کنیم ،هر روز لااقل چند لحظه ای با اومناجات کنیم وبازبان ساده خود با آن حضرت گفتگو نموده  وبااین ارتباط به همه ی خوبی ها دست پیدا کنیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-درد دل امام زمان عج –ابواالفضل سبزی

 

 

وصف حضرت محمد(ص)

خداوندپيامبرش رابانوري درخشان، وبرهاني آشكار وراهي روشن وكتابي هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيكوترين خانواده ودرخت وجودش ازبهترين درختان است كه شاخه هاي آن راست وميوه هاي آن سربه زير ودر دسترس همگان است،زادگاه اومكه وهجرت اوبه مدينه پاك وپاكيزه است،كه درآنجا نام اوبلند شدودعوتش به همه جارسيد.خدااورابا برهاني كامل وكافي (قرآن)وپندهاي شفابخش،ودعوتي جبران كننده فرستاد.بافرستادن پيامبر(ص)شريعت هاي ناشناخته راشناساندوريشه بدعت هاي راه يافته دراديان آسماني راقطع كردواحكام ومقررات الهي رابيان فرمود.پس هركس جزاسلام ديني راانتخاب كندبه يقين شقاوت اوثانت وپيونداوباخداقطع وسقوطش سهمگين خواهدبود،وسرانجامش رنح واندوهي بي پايان وشكنجه اي پردردمي باشد.برخداتوكل مي كنم توكلي كه بازگشت به سوي اوباشد،وازاو راه مي جويم راهي كه به بهشت رسد وبه آبجا كو خواست اوست بينجامد. خطبه-١٦١

حضرت محمد (ص)

اي پرچم تو به بام افلاك اي تكيه تو به بخت "لولاك" روح تو كه بيكرانه درياست عالم همه پيش توست خاشاك رويت چوبديد ماه زيبا ازرشك توكردسينه راچاك خوي تو بودنكوترازخوب قلب تو بود ز هربدي پاك هنگام سخن،وزين ومحكم دروقت عمل،دليروچالاك درصحبت دوستان،ملايم بادشمن خويش سخت وبي باك اثناعشرند،شهدانگور "زهرا"وتوساق وريشه ي تاك دل جام و محبت شمامي زين مي كه تواند آخرامساك شدمايه ي آبروي انسان جسمت چوپديدآمد ازخاك جبريل صلازندكه "صلوات" آردبه توازبهشت پوشاك فرمودخداچو آفريدت لولاك لماخلقت الافلاك مدح توچگونه گويند چون شان تو هست فوق ادراك

شهادت امام صادق ع

"مدينه"همچنان مظلوم است و... "بقيع"مظلومتر! رنجنامه نانوشته،برخاك وسنگ مزارصادق آل پيامبرگوياترازهرزمان به شكوه وشهادت ايستاده. شهادت امام صادق(ع)مردآسماني مدينه،چشمه جودوسخاوت،كوه حلم وبردباري،تجسم اخلاص وصبرودرياي عميق علوم لدني رابه محضرآقام امام زمان(عج)وپيروان آن حضرت تسليت عرض ميكنم!

يارب الصادق بحق الصادق اشف صدرالصادق بظهورالحجة

اميرالمومنان علي (ع)

اميرمومنان علي بن ابي طالب(ع) -قائم آل محمد(عج)ازنسل حسين(ع)است. -وياوران مهدي،مخلصان باايمان وولايت مداران شيعه هستند. اي حسين!نهمين فرزندازنسل تو،كسي است كه حق رابه پاداردودين راآشكاركندوعدل رابگستراند. -اي اميرمومنان!بي گمان اين وعده واقع مي شود؟ -آري،قسم به آن كه محمدرابه پيامبري برگزيدواورابرتمامي جهانيان برتري بخشيد. ولي اين حادثه بعدازغيبتي طولاني وحيرت وسردرگمي بسيارتحقق خواهد يافت. درآن زمان-زمان غيبت-تنهاآنان كه اهل اخلاص ودردل يقين دارند،بردين خداباقي باشند.خداوندازآنان وعده پيروي ولايت ماراگرفته ودرقلب هايشان ايمان نگاشته وخودبه ايشان توفيق عطا نموده است.

ياد ياران شهيد

آري!آن دسته ازبرادراني كه درجنگ صفين خونشان ريخت،هيچ زياني نكرده اند،گرچه امروزنيستندتاخوراكشان غم وغصه،ونوشيدني آنهاخونابه دل باشد.به خداسوگند،آنهاخداراملاقات كردند،كه پاداش آنهارادادوپس ازدوران ترس،آنهارادرسراي امن خودجايگزين فرمود:كجاهستندبرادران من كه برراه حق رفتند،وباحق درگذشتند؟كجاست عمار؟وكجاست پسرتيهان؟وكجاست ذوالشهادتين؟وكجايندهمانندآنان ازبرادرانشان كه پيمان جانبازي بستند،وسرهايشان رابراي ستمگران فرستادند؟ دريغا!ازبرادرانم كه قرآن راخواندند،وبراساس آن قضاوت كردند،درواجبات الهي انديشه كرده وآنهارابرپاداشتند،سنت هاي الهي رازنده وبدعت هارانابودكردند،دعوت جهادراپذيرفته وبه رهبرخوداطمينان داشته وازاوپيروي كردند. جهاد!جهاد!بندگان خدا!من امروزلشكرآماده مي كنم،كسي كه مي خواهدبه سوي خدارودهمراه ماخارج شود. خطبه،١٨١ اللهم ارزقني الشهاده و لا تردني الي اهلي. سلام بر "دوست آسمانی خودم" شهید غلامعلی سوارانی تاریخ شهادت ايشان روز تولدمن هست . "هديه نثار روح بزرگوارشون 5صلوات باعجل فرجهم بفرستيد" ممنون

سلام ودرودهاي امام زمان عج

گاهی وقتاکبوتربودن راآرزومیکنم... درپروازم... به روی گنبدطلایت... السلام علي المغسل بدم الجراح سلام بركسي كه باخون زخمهايش غسل داده شد السلام علي المجرع بكاسات الرماح سلام بركسي كه باجامهاي نيزه وشمشير،شربت شهادت به كامش ريخته شد السلام علي المقطوع الوتين سلام بركسي كه رگهاي قلبش باتيردشمن بريده شده السلام علي البدن السليب سلام برآن بدن برهنه كه لباسهايش راغارت كردند السلام علي الثغرالمقروع بالقضيب سلام بردنداني كه باچوب خيزران كوبيده شد السلام علي الراس المرفوع سلام برسر برفرازنيزه السلام علي الشفاه الذابلات سلام برآن لبهاي تشنه كام وخشكيده السلام علي الاعضاء المقطعات سلام براعضاي بريده بريده شده "يارب الحسين بحق الحسين اشف صدرالحسين بظهورالحجه"

اوارگي

آن امام عزيز،آن امام مهربان،آن كسي كه تمام ائمه اطهار(ع)خطاب به اوگفته اند:"پدرومادرمان به فدايت يابقيةالله"وآن وجودمقدسي كه تمام انبياء واولياء آرزوي نوكري اش راداشته اند،اكنون آواره بيابانهاست.خودامام زمان (ارواحنافداه)دراين رابطه مي فرمايند:"پدرم امام حسن عسكري (ع)ازمن پيمان گرفت كه دراماكن دوردست وناشناس منزل كنم تاخصوصيات زندگي ام براي دشمنان وگمراهان آشكارنگرددوفرمودند:فرزندم بدان كه دلهاي انسانهاي بااخلاص واهل طاعت پروردگار،مانندپرنده هايي كه به سرعت به لانه هايشان بازمي گردندبه سوي توكشيده مي شوندومشتاق ديدارتو مي گردند." اوآنچنان غريبانه زندگي مي كندكه امام علي (ع)دررابطه باآن فرموده اند:"صاحب هذاالامر الطريدالشريدالفريدالوحيد"يعني"حجت خداوصاحب الامرامام زمان (ارواحنافداه)كه رهبرواقعي مردم است موردبي مهري مردم واقع شده ومجبورميشودخانه وكاشانه راترك كندوآواره وتنهاروزگاررابگذراند." به امیدظهورش وبه امیدآمرزش گناهانمان "اللهم صل علي مولانا و سيدنا صاحب الزمان"

خواب غفلت

انصافامادرچه خواب عميقي فرو رفته ايم كه اصلاجاي خالي امام زمانمان راحس نميكنيم،حتي يك بارازخودنمي پرسيم كه چرابايدامام زمان ماغايب باشد؟!مگرخداامام زمان مارابراي غيبت خلق كرده است؟اينكه اصلاپذيرفتني نيست،اوامام وپيشواي ماست،چه علتي داردكه رهبرامت ديده نشود؟! آيااين به خاطر بي توجهي واعمال زشت ماانسانها نيست؟ آري اين غفلت ماست كه باعث آوارگي وذلت ماشده است. اي شاه عشق واميد،اميدبرتودارم تااندراين نسيم جان بخش رونمايي وزلطف بي حسابت اين چهره رابشويي بخشي به مهرشاهي بي شرمي گدايي "اللهم صل علي مولانا و سيدنا صاحب الزمان"

ترك گناه

من آن مرغم كه دركنج قفس نالان زهجرانم اگرآزادگردم مي روم دركوي جانانم بودجانان من مهدي كه جادرلامكان دارد كه من هرروزوشب ازدوري اوديده گريانم بيايابن الحسن آزادكن مرغ اسيرت را كه مي ترسم نديده روي توبرلب رست جانم به اميدوصالت روزوشب يابن الحسن گويم من ازهجرتوبيمارم بودوصل تودرمانم خدايااين جدايي رامبدل بروصالش كن كه ازعشق رخش شب تاسحرچون شمع سوزانم -دلم از خودم وآدما گرفته ،مني كه ادعامه عاشق آقام باگناهام شدم مانع ظهور -بيايدباهم دعاكنيم ازخدابخواهيم موانع ظهورآقارارفع وبرطرف كنه بخواهيم گناهاني كه مايه تاخيرافتادن فرج آقاست آمرزيده بشه ،گناهاني كه خودمون وبقيه ازاهل ايمان مرتكب شدن.ازخدابخواهيم كه ازاين چنين گناهاني درآينده زندگيمون محفوظ وبازبداردمان.

دعارادست كم نگيريد

حضرت بقيه الله ارواحنافداه باحالت خاصي كه گوياي مظلوميت وسوزدل آن حضرت بودبه يكي ازطلاب فرمودند: (چرابه مردم نمي گويي امام زمانم مظلوم است،بروبگو مردم مرافراموش كرده اند،بگو امام زمانم غريب است،مردم به يادمن نيستند!)همچنين درجاي ديگرفرموده بودند: (براي فرجم دعاكنيدكه اگردعاكنيدبه اندازه چشم برهم زدني فرج من خود رسيد.)

اللهم صلي علي محمد وآل محمدوعجل فرجهم بحق زينب (س)

مردم به فكر من نيستند!

يكي ازعلماء وارسته وبرجسته نجف به كربلاي معلي مشرف شد.هنگامي كه به حرم مطهرامام حسين ع مشرف شده بود توفيق پيداكردوخدمت امام زمان(ارواحنافداه)رسيدوآن حضرت راملاقات نمود. امام زمان عج به ايشان فرمودند: (ببين حتي اين جاكه دعامستجاب است مردم به فكرمن نيستندوبراي فرجم دعانمي كنند) ايشان ميگويد:دراين هنگام امام عصر عج بايك تصرف ولايتي براي من حالتي پيش آوردكه تمام خواسته هاي مردم رامتوجه شده ومي شنيدم وبه وضوح مي ديدم كه براي خودشان دعامي كنند وكسي براي ظهورامام زمان عج دعانميكند. حضرت به من فرمودند: (شنيدي؟حتي يك نفرازاين زائرين نگفت خدايافرج حضرت مهدي عج رابرسان )

زندان غيبت

از آيت الله حاج آقا حسن قمي وحاج آقا اثني عشري نقل شده كه حضرت ولي عصر(عج)فرموده اند: (به شيعيان بگوبراي فرج من دعاكنيدوازخدا بخواهيدكه مرا اززندان غيبت نجات دهد.) باتوجه به اين فرمايش حضرت،هركس بايدوظيفه خودبداندكه براي ظهورامام زمان دعاكندو ديگران راهم به دعابراي ظهورتشويق نمايد.علاوه برآن بايدعملا منتظرظهورآن حضرت باشدوتا آنجاكه مي تواند درزمينه سازي ظهورآن حضرت تلاش نمايدوروحيه انتظار رادرجامعه احياكند،زيراانتظار نقطه مقابل فساد وفحشااست،يعني كسي كه منتظرامام زمان(ارواحنافداه)باشدقطعاازشيطان پيروي نكرده وهيچ گاه گناهي ازاوسرنمي زند،بنابراين مابايد كاري كنيم كه فرهنگ انتظاردرجامعه مازنده گردد وبه اين طريق درمقابل شيطان وشيطان سيرتان مقابله نموده وظهورامام زمان عزيزمان رانزديك ونزديكترگرنانيم وباظهورآن حضرت خودراززندان تاريك غيبت رهايي بخشيم.

درددل امام زمان،ابوالفضل سبزي

من هم مثل جدم حسين تنها هستم!

يكي ازعلماء ماجراي ملاقات خود در حرم حسيني را اينگونه نقل مي كند:امام زمان (عج)كه جان همه عالم به قربانش را ديدم كه خطاب به حضرت سيد الشهداء(ع) مي فرمود: (شما در كربلا تنها مانديد، من هم در اين زمان تنها مانده ام!) در اينجا آن حضرت به من توجه خاصي نمود وفرمود: زيارت عاشورا رابخوان، من مي خواستم زيارت عاشورا رابخوانم ناگهان به جاي زيارت به طور ناخودآگاه شروظ به گريه كردم كه ديدم آن حضرت خودشان مشغول خواندن زيارت شدند ومن گريه مي كردم، آن حضرت نيزگريه زيادي مي كردند وبا صداي بلند مي فرمودند: (حسين جانم،حسين جانم...) امام عصر(ارواحنا فداه) چنان زيارت عاشورا را مي خواندند كه حس مي كردم اين كلمات باغم و اندوه فرواني از قلب و زبان مباركشان خارج مي شود.

من خيلي غريبم!براي فرجم دعا كنيد

حضرت ولي عصر ارواحنا فداه در برخي ديگر از تشرفات خود فرموده اند: ( من خيلي تنها هستم! من خيلي غريبم !چرا براي فرجم دعا نمي كنيد؟ دعا كنيد،و بدانيد كه تبليغات كم است والا غيبت من اينقدر طولاني نمي شد،گناه شيعيان ، براي من خيلي سخت است، جوان ها بايد خود را اصلاح كنند. بايد در اجتماعات خود از من ياد كنيد، من براي شما دعا مي كنم ، شما هم براي فرجم دعاكنيد. براي ظهورم بايد زمينه سازي كنيد يعني آنچه را كه اهل بيت (ع) فرموده اند انجام دهيد، بچه هايتان را خوب تربيت كنيد واگر مي خواهيد ما ازشما راضي باشيم به آنحضرت ولي عصر ارواحنا فداه در برخي ديگر از تشرفات خود فرموده اند: ( من خيلي تنها هستم! من خيلي غريبم !چرا براي فرجم دعا نمي كنيد؟ دعا كنيد،و بدانيد كه تبليغات كم است والا غيبت من اينقدر طولاني نمي شد،گناه شيعيان ، براي من خيلي سخت است، جوان ها بايد خود را اصلاح كنند.٠بايد در اجتماعات خود از من ياد كنيد، من براي شما دعا مي كنم ، شما هم براي فرجم دعاكنيد. براي ظهورم بايد زمينه سازي كنيد يعني آنچه كه جد بزرگوارم امام صادق(ع)فرموده: (كونوا لنا زيناولاتكونا عليناشينا)عمل نماييد،يعني براي مازينت باشيدوباعث خجلت وسرشكستگي مانباشيد،وبدانيدكه (الوقت قددنا)قطعازمان ظهورمن نزديك است.)

اوج مظلوميت

يكي از مراجع تقليد و علماي رباني مي فرمود: امام عصر (ع) در يكي از تشرفات فرموده بودند: "اگر شما به اندازه اي كه براي پيدا كردن گمشده خود جستجو مي كنيد به دنبال من مي گشتيد، مرا مي يافتيد!" انصافا هر شيعه اي كه محبت امام زمانش در دلش جاي گرفته اگر اين كلام را بشنود و از ناراحتي جان دهد، جا دارد. مظلوميت به كجا رسيده و غريبي تا چه حد پيش رفته كه بهترين مخلوق خدا و جانشين خدا در روي كره زمين و بلكه پيشواي تمام عالم امكان با اين مثال بخواهند مظلوميت خود را به مردم نشان دهند وبگويند كه حداقل اين اندازه به فكر ما باشيد. به راستي ما كه دم از امام زمان (ع) مي زنيم و خود راشيعه آن حضرت مي دانيم چقدر به ياد حضرت هستيم وتابه حال چه كاري براي آن حضرت كرده ايم؟ اصلا آيا تابه حال به دنبال امام زمانمان گشته ايم؟ آيا سراغي از آن حضرت گرفته ايم؟!...خدا رحمت كند مرحوم سيد بن طاووس را كه در اين رابطه فرموده اند:"مكرر ديده ام كه مردم اگر پولي يا اسبي يا چيزي گم كنند تمام وجودشان متوجه آن چيز مي شود و براي پيدا كردنش تا آنجا كه مي توانند تلاش مي كنند، اما براي تأخير ظهور امام زمان (ع) و عقب افتادن اصلاح اسلام و ايمان و مسلمين و قطع ريشه كفار و ظالمين كاري نمي كنند و دنبال امام زمانشان نمي گردند..."

درددل امام زمان (ع)،ابوالفضل سبزي

كيست مرا ياري كند؟

كيست مرا ياري كند؟ عجيب است درد غريبي آن يگانه ي آفرينش! اگر كسي بي كس و يار باشد، غريب اسب اما غريبي اش جانكاه نيست. غريب جانكاه آن كسي است كه ميليونها نفر خود را شيعه او مي خوانند اما در عين حال تنها و بي كس است! او كه همه انبياء و اوليا آرزوي ظهور او و خدمت در ركابش را داشته اند، چرا بايد چنين مورد غفلت و بي توجهي پيروان خود قرار گيرد؟! او كه آنچنان مهربان ودلسوز است كه مي فرمايد: ( من در شبانه روز صد مرتبه براي شيعان گنه كارم دعا مي كنم.) چرا بايد مورد نامهرباني ما مدعيان محبت قرار گيرد؟!... اي شيعيان! آيا موقع آن نرسيده كه به نداي مظلوميت آن حضرت كه همچون جد غريبش صدا مي زند: (كيست مرا ياري كند؟) لبيك گفت؟!

تاچند در اين ويران افسرده و زنداني در را بگشا جانا بر يوسف كنعاني

دل من و مادرم زهرا (س)شكسته است

حضرت ولي عصر ارواحنافداه در يكي از تشرفات پس از شكوه وگلايه از وضعيت حجاب و فرهنگ با مظلوميت تمام فرمودند: (دل مادرم زهرا (ع)ازپهلويش شكسته تر است!)وبعد از اين كلام،آن حضرت گريه كردند. در اينجا امام زمان (ارواحنا فداه) فرمودند: (دل مادرم از پهلويش شكسته تر است) و در جاي ديگر حضرت زهرا (ع) خطاب به علامه مير جهاني كه از آن حضرت پرسيده بود احوال شما چطور است، فرموده بودند: (دلي شكسته تر از من در آن زمانه نبود در اين زمانه دل فرزند من شكسته تر است ) اين شعر را حضرت فاطمه زهرا (ع) در مظلوميت خود و فرزندش حضرت مهدي (ع) خوانده واز طريق مرحوم علامه سيد محمد حسين مير جهاني طباطبايي به ما رسانده اند تا شايد ما تكاني بخوريم واز خواب غفلت بيدار شويم.به طوري كه مراقب باشيم تا عمل ناشايستي از ما سر نزند و به وضعيت حجاب زنان در جامعه و اوضاع فرهنگي كشور مخصوصا در مدارس و دانشگاه ها با جديت كامل رسيدگي نماييم.

درد دل امام زمان،ابوالفضل سبزي

مصائب حضرت ولی عصر (ع)

مصائب حضرت ولی عصر (ع)

   مصائب آن حضرت بسیار زیاد است،آن بزرگوار در سوگ همه امامان معصوم (ع ودر سوگ پیامبر(ص)و فاطمه (س) و همه رنجهائی که در راه اسلام متوجه مردان خدا می شود وآنها شهید یا مجروح می گردند،مصیبت زده و متأثر می گردد،در اینجا به ذکر مصیبت آن بزرگوار در رابطه با جدش امام حسین (ع)اکتفا می کنیم.

   خاطره کربلا بسیار جانسوز و غمبار است ،هیچکس عمق آن فاجعه را مانند امام زمان (ع)درک و لمس نمی کند،آن حضرت به یاد مصائب جانگداز و جگر سوز امام حسین (ع)بیاناتی دارد که در اینجا به چند فراز از آن که در زیارت ناحیه مقدسه گرفته شده می پردازیم ،در فرازی می فرماید:

لَئن اَخَّرَتْنِی الدُّهورُ ،وعاقَنی عن نَصرِکَ الْمَقْدور،لاَبکِیَّنَکَ صَباحاً ومَساءً...فَلاَندَبَنَّکَ صَباحاً ومَساءً ،ولاَبکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.

«اگر زمانه مرا تأخیر انداخت ،و مقدرات مرا از یاری توجلوگیری کرد،صبح وشب به یاد مصائب توگریه می کنم ،واز بام تا شام سرشک از دیده می بارم وندبه می نمایم،وبجای اشک خون می گریم».

اَمَرَ اللَّعینِ جُنُودَه فَمَنعُوکَ الماءَ وُروُدَهُ،وَناجَزُوکَ الْقِتالَ، وَعاجَلوکَ النِزالَ، ورَشَفُوکَ بِالسِّهام ِ وَالنِّبالِ فَاَحدَقُوا بِکَ مِنْ کُلِّ جَهاتٍ،وَاَثؤخَنُوکَ بِالْجَراحِ.

«ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم ،آن هنگام را که عمر سعد ملعون به لشکرش فرمان داد که از ورود آب به خیام جلوگیری نمایند،وبا تو بجنگند وبه تو حمله کنند و بدن نازنینت را آماج تیرها و نیزه ها قرار دهند،واز هر سو تورا محاصره کردند ،وهر کدام با اسلحه ای پیکرت را مجروح ساختند و داغ زخم را بر بدنت نهادند».

٭٭٭

وَاَسْرَعَ فَرَسُکَ شارداً اِلی خِیامِکَ قاصِداً مُحَمْحِماً باکِیاً وَهِیَ تَقُولَ اَلظَّلیَمةُ اَلظَّلیمَةُ مِنْ اُمَّةٍ قَتَلَتْ اِبْنُ بِنْتِ نَبِیّها.

«ای جد بزرگوار فراموش نکنم آن هنگام را که :اسب بی صاحبت ،رمیده به سوی خیمه های توآمد ،همهمه می کرد وسرشک اشک از چشمانش سرازیر بو،و(بازبان بی زبانی )می گفت:وای از این ظلم وستم امتی که پسر ودختر پیامبرشان را کشتند».

٭

فَلَمّا رَأیْنَ النِّساءُ جَوادَکَ مَخزِیّاً،وَنَظَرْنَ سَرجَکَ عَلَیْهِ مَلْوییّاً،بَرَزْنَ مِنَ الْخُدوُرِ،ناشِراتُ الشُّعُور ،لاطِماتُ الْخُدوُدِ،سافِراتُ الْوُجُوهِ، بِاالعُوَیْلِ داعِیاتٌ ،وَبَعْدَ الْعِزِّ مُذَلّلاتٌ وَاِلی مِصْرَعِکَ مُبادِراتٌ ،وَالشِّمْرُ جالسٌعَلی صَدْرِکَ،مُولِعٌ سَیْفَهُ عَلی نَحرِکَ...

«ای جد بزرگوار چگونه یاد بیاورم آن منظره دلخراش را که بانوان حرمت،اسب تورا خوار وشرمنده دیدند،که زینش واژگون شده است ،از خیمه هابیرون آمدند،در حالی که موهای خود را پریشان نموده و سیلی بر چهره خود می زدند،و صورتهایشان آشکار شده بود،و فریاد وفغانشان بلند بود،چرا که عزت خود را از دست داده بودند،با آن حال به سوی قتلگاه شتافتند،دیدند شمر بر سینه ات نشسته وشمشیر خود را بر گلویت گذارده و می خواهد سرت را از بدنت جداسازد».

٭٭٭

فهَوَیْتَ اِلَی الْاَرْض ِ جَریْحاً تَطَؤُکَ الخَیوِلُ بِحَوافِرِها وَتَعْلوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها قَدَرَشَحَ لِلمَوْتِ جَبِینکَ واخْتَلَفَ بِالاِنْقباضَ وَالاِنْبِساطَ شِمالُکَ وَیَمینُکَ...

«ای جد بزرگوار چگونه یادبیاورم ان هنگام که پیکر پر از زخمت برزمین قرار گرفت ،گروهی سرکش براسبهای خود سوار شدند وپیکرت را لگد کوب اسبها قرار دادند،در حالی که لحظات آخر عمر را می پیمودی وراه به جانان نزدیک می نمودی».

٭٭٭

وَسُبِیَ اَهْلُکَ کَالرعَبیِدِ ،وَصُفِدوُا بِالْحَدِیدِ،فَوْقَ اقْتاب ِ المَطِیّاتِ ،تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ یُساقون فِی البَرارِی وَالْفَلَواتِ ،اَیْدِیهُمْ مَعْلُولَةٌ اِلَی الاَعْناقِ یُطافُ بِهِمْ فِی الاَسرواق ِ ،فَ.َیْل ٌ لِلْعُصاةِ الفُسّاقِ...

«ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت،افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند وزنجیر آهنین به آنها بستند،وآنها را بر فراز شتران تندرو بی سر پوش وفاقد محمل (باکمال بی احترامی)سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت ،آنها در بیابانها وراهها سیر داده شدند،دستهایشان را به گردنهایشان بستند،ودر کوچه ها ومیدانها عبور دادند،وای برآن مردم گنهکار وبی شرم».

٭٭٭

فقام ناعِیکَ اِلَیْه بِالدَّمْعِ الْهَطُول ،قائلاًیا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُکَ وَ فَتاکَ،وَ اسْتُبیحَ اَهْلُکَ وحِمامُکَ،وَ سُبِیَتْ بَعْدَکَ ذَراریکَ ،ووَقَع الْمَحْذوُرُ بِعِتْرَتِکَ وَذَوِیکَ  فَانْزَعَجَ الرَّ سُولُ، وَبَکی قَلْبُهُ المهول...

«خبر شهادت تورا در کنار قبر جدت رسولخدا (ص)(بشیر)به او داد،در حالی که گریان بود،عرض کرد:ای رسولخدا!فرزندان ونزدیکان خاندانت ،باسختی ومحنت، دست به گریبان واسیر دشمنان گردیدند ،رسولخدا (ص)از این خبر ،منقلب وگریان شد وقلب داغدارش پر درد گردید..».1

اين جمعه هم گذشت و تو نيامدي
اي روح آسماني دريا نيامدي

اي از تبار آينه ها اي حضور سبز
اي آخرين ذخيره طه نيامدي
**اللهم عجل لوليك الفرج**

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1-الحوادث والوقایع ج3ص301-304.

 

دلم گرفته

دلتنگتم آقاجان

سلام آقای خوبیها

چشمانم را بستم و سرم را به سوی آسمان گرفتم،
اشک در چشمانم جمع شد و بر گونه هایم نشست...
نمیدانم چرا هنگام درد و دل کردن با تو اراده ی گریه کردن از من گرفته می شود؟
شاید این همان حس غریبیست که مرا به سوی تو می کشاند...آری دلتنگم

غربت امام زمان عجل الله فرجه

بمیرم برای غربتت آقا

غربت امام زمان عجل الله فرجه

بدانکه غربت دو معنی دارد:

1-دوری از خاندان ووطن وشهر و دیار

2-کمی یاران واعوان

وآن حضرت –که جانم فدایش باد-به هر دو معنی غریب است .پس ای بندگان خدا یاریش نمایید،ای بندگان خدا او را کمک کنید.

وآنچه در حدیث امام جواد (ع)گذشت که فرمود:هرگاه این تعداد یعنی سیصد وسیزده نفر از اهل اخلاص برایش جمع شدندخداوند امر او را ظاهر می سازد...بر معنی دوم غربت دلالت می کند.پس ای انسان خردمند کمی تأمل کن و ببین که چگونه سالها وقرنها گذشته واین تعداد برای آن حضرت میسر و جمع نشده است که این قویترین شاهد بر غربت اوست.

ودلیل دیگر براین معنی روایتی است که در بحار از غیبت شیخ طوسی نقل شده  اینکه :نفس زکیه جوانی است از آل محمد(ص)نامش محمد بن الحسن که بی جرم و گناه کشته می شود ،وچون او را بکشند نه در آسمان عذر خواهی خواهند داشت ونه در زمین یاوری .در آن هنگام خداوند قائم آل محمد(ص)رابا گروهی بر می انگیزد که در نظر مردم از سرمه نرمترند،وقتی خروج نمایند مردم به حال آنها گریه کنند چون می پندارند که ایشان به سرعت به دست دشمنانشان نابود خواهند شد،ولی خداوند مشارق و مغارب زمین را برای آنان می گشاید ،بدانید که آنها مؤمنان حقیقی هستند،اگاه باشید که بهترین جهادها در اخر الزمان خواهد بود.1

می گویم :تشبیه یاران آن حضرت به سرمه به خاطر کمی آنهاست و دلیل برآن اینکه  فرمود:می پندارند که ایشان به سرعت به دست دشمنانشان نابود خواهند شد.ونیز دلیل و مؤید این معنی روایتی است در بحار از امیر المؤمنین علی (ع)آمده :اصحاب مهدی (عج)جوانان هستند بزرگسال در میان آنها نیست مگر چون سرمه چشم و نمک در غذا –که کمترین چیزها در غذا نمک است -2

وبر هر دو معنی غربت دلالت می کند فرمایش امیر المؤمنین علی (ع)در حدیثی که در کمال الدین روایت شده فرمود:که اصل حدیث را فرامو ش کردم ولی دلالت بر تنهای و  یگانگی آن حضرت داشته است.

1.بحار الانوار،52/217.

2.بحار الانوار،52/333

 

صلوات بر ولی الامر المنتظرعلیه السلام

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی وَلِیَّکَ وَابنِ اَوْلِیائِکَ الَّذینَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَاَوْجَبتَ حَقَهُمْ وَاَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرََّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهیراً اَللّهُمَّ اَنْصُرْهُ وَاَنْتَصِرْ بِهِ لِدیِنکَ وَاَنْصُرْبِهِ اَوْلِیائَکَ وَاَوْلِیائَهُ وشَیِعَتَهُ وَاَنْصارَهُ وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ اَللّهُمَّ اَعِذْهُ مِنْ شَرَّکُلَّ باغٍ وَطاغٍ وَمِنْ شَرَّ جَمیعِ خَلْقِکَ وَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ وَعَنْ یَمیِنِه وَعَنْ شِمالِهِ وَاحْرُسْهُ وَامْنَعْهُ اَنْ یُوصَلَ اِلَیْهِ بَسُوءِ وَاحْفَظْ فیهِ رَسُولَکَ وَالَ رَسُولِکَ وَاَظْهِرْبِهِ الْعَدْلَ وَاَیَّدْهُ بَالنَّصْرِ وَانْصُرْناصِریهِ وَاخْذُلْ خاذِلیهِ وِاْقصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِوَالْمُنافِقینَ وَجَمیعَ الْمُلْحِِدینَ حَیْثُ کانُوا مِنْ مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها وِبَرَّها وَبَحْرِها وَامْلَاءْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلاً وَاَظْهِرْ بِهِ دینَ نَبِیَّکَ عَلَیْهِ وَالِهِ السَّلامُ وَاجْعَلْنَی اَللّهُمَّ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَاَتْباعِهِ وَشیعَتِهِ وَاَرِنی فی الِ مُحَمَّدٍ مایَاْمُلُونَ وَفی عَدُوَّهِمْ مایَحْذَرُونَ اِلهَ الْحَقَّ امینَ.

 

یااباصالح المهدی ادرکنی

سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ

بسم الله الرحمن الرحیم

سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ اَلسَّلا مُ عَلَیْکَ یا د اعِىَ اللَّهِ وَرَبّانِىَّ آیاتِهِ

سلام بر آل یسین سلام بر تو اى دعوت کننده به خدا و عارف به آیاتش

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ وَدَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ وَناصِرَ حَقِّهِ

سلام بر تو اى واسطه خدا و سرپرست دین او سلام بر تو اى خلیفه خدا و یاور حق او

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَدَلیلَ اِرادَتِهِ ،

سلام بر تو اى حجت خدا و راهنماى اراده اش

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالی کتاب الله و ترجمانه ،

سلام برتو اى تلاوت کننده کتاب خدا و تفسیر کننده آیات او

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فى آناءِلَیْلِکَ وَاَطْرافِ نَهارِکَ

سلام بر تو در تمام آنات ودقایق شب و سرتاسر روز

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ

سلام بر تو اى بجاى مانده از طرف خدا در روى زمین

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میثاقَ اللَّهِ الَّذى اَخَذَهُ وَوَکَّدَهُ

سلام بر تو اى پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذى ضَمِنَهُ

سلام بر تو اى وعده خدا که تضمینش کرده

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ

سلام بر تو اى پرچم برافراشته و دانش ریزان

وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ ، وَعْداً غَیْرَ مَکْذوُبٍ

و فریادرس خلق ، و رحمت وسیع حق ، و آن وعده اى که دروغ نشود

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ ،

سلام بر تو هنگامى که بپا مى ایستى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ

سلام بر تو هنگامى که مى نشینى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُوَتُبَیِّنُ

سلام بر تو هنگامى که (فرامین حق را) مى خوانى و تفسیر مى کنى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّى وَتَقْنُتُ

سلام بر تو هنگامى که نماز مى خوانى و قنوت کنى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ

سلام بر تو هنگامى که رکوع و سجده بجاى آورى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُهَلِّلُ وَتُکَبِّرُ

سلام بر تو هنگامى که ((لا اله الا اللّه )) و ((اللّه اکبر)) گوئى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَتَ حْمَدُوَتَسْتَغْفِرُ

سلام برتو هنگامى که خدا را ستایش کنى و از او آمرزش خواهى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصْبِحُ وَتُمْسى

سلام بر تو هنگامى که بامداد کنى و شام کنى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فِى اللَّیْلِ اِذا یَغْشى وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى

سلام بر تودر شب هنگامى که تاریکیش فرا گیرد و در روز هنگامى که پرده برگیرد

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الاِْمامُ الْمَاْموُنُ

سلام بر تواى امام امین

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَاْموُلُ

سلام بر تو اى مقدم بر همه خلق و مورد آرزوى آنان

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلامِ

سلام بر تو به همه سلامها

اُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَ نّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ

گواه گیرم تو را اى مولا و سرور من که من گواهى دهم به اینکه معبودى نیست جز خداى یگانه

وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبیبَ اِلاّ هُوَوَاَهْلُهُ

که شریک ندارد و نیز گواهى دهم که محمد بنده و رسول او است و محبوبى نیست جز او و خاندانش

وَاُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ حُجَّتُهُ

و گواه گیرم تو را اى مولاى من که على امیر مؤ منان حجت خدا است

وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَالْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ

و حسن حجت او است و حسین حجت او است

وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَبْنَ عَلِی حُجَّتُهُ

و على بن الحسین حجت او است و محمد بن على حجت اواست

وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍّ حُجَّتُهُ وَموُسَى بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ

و جعفر بن محمد حجت او است و موسى بن جعفر حجت او است

وَعَلِىَّ بْنَ موُسى حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِی حُجَّتُهُ

و على بن موسى حجت او است و محمد بن على حجت او است

وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍحُجَّتُهُ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِی حُجَّتُهُ

و على بن محمد حجت او است و حسنبن على حجت او است

وَاَشْهَدُ اَ نَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْ خِرُ

و گواهى دهم که تو حجت خدائى ، شمائید اول و آخر

وَاَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقُّ لا رَیْبَ فیها

و مسلماًبازگشت شما حق است که شکى در آن نیست ،

یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ

روزى که سود ندهد کسى را ایمانش که پیش از آنایمان نیاورده

اَوْ کَسَبَتْ فى ایمانِها خَیْراً

یا در مدت ایمان خویش کار خیرى انجام نداده

وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَاَنَّ ناکِراًوَنَکیراً حَقُّ

و همانا مرگ حق است و ناکر و نکیر (دوفرشته سؤ ال قبر) حق است

وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ

و گواهى دهم که زنده شدن پس از مرگ حق است و برانگیخته شده حق است

وَاَنَّ الصِّراطَ حَقُّ وَالْمِرْصادَ حَقُّ

و صراط حقاست و مرصاد (کمینگاه ) حق است

وَالْمیزانَ حَقُّ وَالْحَشْرَ حَقُّ وَالْحِسابَ حَقُّ

و میزان حق است و حشر (در قیامت ) حق است و حساب حق است

وَالْجَنَّةَوَالنّارَ حَقُّ وَالْوَعْدَ وَالْوَعیدَ بِهِما حَقُّ

و بهشت و دوزخ حقاست و وعده و تهدید درباره آن دو حق است

یا مَوْلاىَ شَقِىَ مَنْ خالَفَکُمْ وَسَعِدَ مَنْ اَطاعَکُمْ

اى مولاى من بدبخت است کسى که مخالفت شما را کرد
و سعادتمند است کسى که پیرویتان کرد

فَاشْهَدْ عَلى ما اَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ

پس گواهى ده بر آنچه تو را بر آن گواه گرفتم

وَاَ نَا وَلِىُّ لَکَ بَرىٌ مِنْ عَدُوِّکَ

و من دوست تواءم وبیزارم از دشمنت

فَالْحَقُّ ما رَضیتُموُهُ وَالْباطِلُ ما اَسْخَطْتُموُهُ

حق آنست که شما پسند کردید و باطل همانست که شما بدان خشم کردید

وَالْمَعْروُفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ وَالْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ

ومعروف و کار نیک همان بودکه شما بدان دستور دادید و منکر و کار زشت همان بود که شما از آن جلوگیرى و نهى کردید

فَنَفْسى مُؤْمِنَةٌبِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ

من ایمان دارم به خداى یگانه اى که شریک ندارد

وَبِرَسوُلِهِ وَبِاَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَبِکُمْ

و به رسول او و به امیر مؤ منان و به شما

یا مَوْلاىَ اَوَّلِکُمْ وَآخِرِکُمْ

اى مولاى من از اول تاآخرتان

وَنُصْرَتى مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَمَوَدَّتى خالِصَةٌ لَکُمْ

و یاریم براى شما آماده است و دوستیم خالص و پاک براى شما است

آمینَ آمینَ

آمین آمین

توسل به حضرت ابوالفضل ع

امام مهدی علیه السلام ص3419الی21

حجه الاسلام والمسلمین اقای حاج سیدمحمد تقی حشمت الواعظین طباطبایی قمی ,داستانی را ازآیت الله العظمی مرعشش نجفی قدس سره(متوفی 7صفرالمظفر1414)این چنین نقل کرده اند:یکی از علمای نجف اشرف,که مدتی به قم آمده بود,برای من چنین نقل کرد که:من مشکلی داشتم.به مسجد جمکران رفتم و درد دل خود را به محضر حضرت بقیه الله حجه بن الحسن العسگری امام زمان _عجل الله تعالی فرجه الشریف_عرضه داشتم واز ایشان خواستم  که نزد خدا شفاعت کنند تا مشکلم حل شود.برای این منظورچندین دفعه به مسجد جمکران رفتم,ولی نتیجه ای ندیدم.روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم:مولا جان,آیا جایز است که در محضر شما ودر منزل شما باشم وبه دیگری متوسل شوم؟شما امام من می باشید ,آیا زشت نیست که با وجودامام,حتی به علمدارکربلا قمربنی هاشم(ع)متوسل شوم واو را نزد خدا شفیع قرار دهم؟!از شدت تاثر بین خواب وبیداری قرار گرفته بودم,ناگهان با چهره ی نورانی قطب عالم امکان حضرت حجت بن الحسن العسگری عجل الله تعالی فرجه الشریف مواجه شدم,بدون تامل به حضرتش سلام عرض کردم,حضرت با محبت وبزرگواری جوابم را دادند وفرمودند:نه تنها زشت نیست ونه تنها ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسل شوی ,بلکه شما را هم راهنمایی هم می کنم که به حضرتش چه بگویی.چون خواستی از حضرت ابو الفضل حاجت بخواهی,این چنین بگو:"یا ابا الغوث ادرکنی"ای فریاد رس مرا در یاب.

السلام علیک یاصاحب الزمان عج

دلم به مستحبى خوش است كه جوابش واجب است: السلام عليك ياصاحب الزمان